ترجمه مقاله

فزرت

فرهنگ فارسی معین

(فِ زِ) (اِ.) (عا.) زِرْت ؛ رمق ، توانایی . ؛~ کسی قمصور شدن سخت عاجز و ناتوان شدن ، از پا درآمدن .
ترجمه مقاله