ترجمه مقاله

قالب

فرهنگ فارسی معین

(لِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - پیکر، هیکل . 2 - شکل ، هیئت . 3 - آلتی که جسمی شکل پذیر را در داخل یا خارج آن نهاده به صورت آن آلت درآورند، قالب کفش . 4 - واحدی برای قطعات بریدة معین ؛ قالب پنیر. 5 - جزو، رکن (علم عروض ). ؛ ~تهی کردن الف - بی نهایت ترسیدن . ب - کنایه از: مردن . ؛~کردن گول زدن خریدار و فروختن جنس نامرغوب به او.
ترجمه مقاله