ترجمه مقاله

قاپ

فرهنگ فارسی معین

(اِ.) = قاب : استخوانی کوچک در پاچة گوسفند که با آن نوعی قمار کنند. ؛ ~ ~کسی را دزدیدن آن کس را فریفتن .
ترجمه مقاله