ترجمه مقاله

لو

فرهنگ فارسی معین

(لُ) (اِ.) دام ، تله (این کلمه به تنهایی کاربرد ندارد.) ؛ ~ دادن راز کسی را فاش کردن مشت کسی را باز کردن . ؛ ~رفتن گرفتار شدن به دلیل برملا شدن راز.
ترجمه مقاله