ترجمه مقاله

متعسف

فرهنگ فارسی معین

(مُ تَ عَ سِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - بیراهه رونده ، منحرف (از راه ). 2 - آن که از طریق صواب عدول کند. 3 - ستمکار، ظالم ؛ ج . متعسفین .
ترجمه مقاله