ترجمه مقاله

مخبون

فرهنگ فارسی معین

(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - جامة در نوشته و دوخته . 2 - طعام پنهان کرده و ذخیره نهاده برای روزهای سختی . 3 - در علم عروض سبب خفیفی که در اول رکن باشد اسقاط حرف ساکن آن کرده شود چنان که از «فا» در فاعلاتن «الف » بیندازند «فعلاتن » شود.
ترجمه مقاله