ترجمه مقاله

مخضرم

فرهنگ فارسی معین

(مُ خَ رَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - مرد ختنه ناکرده . 2 - سیاهی که پدرش سفیدپوست باشد. 3 - آن که دعوی نسبتی کند و دعوی او راست نباشد. 4 - آن که بخشی از عمر خود را در عهد جاهلیت و بخش دیگر را در دورة اسلام گذرانیده .
ترجمه مقاله