ترجمه مقاله

مرش

فرهنگ فارسی معین

(مَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) خراشیدن . 2 - لمس کردن با انگشت . 3 - (اِ.) خراش . 4 - زمینی که باران سطح آن راخراشیده باشد.
ترجمه مقاله