ترجمه مقاله

مشت

فرهنگ فارسی معین

(مُ) [ په . ] (اِ.) پنجة دست که آن را جمع و گره کرده باشند. ؛ ~ نمونة خروار کنایه از: معلوم شدن کیفیت (مرغوبیت یا نامرغوبی ) یک چیز(کل ) از طریق مشاهدة مقداری (جزیی ) از آن به عنوان نمونه .
ترجمه مقاله