ترجمه مقاله

مشمر

فرهنگ فارسی معین

(مُ شَ مَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - به سرعت واداشته . 2 - تهیه شده ، مهیا. 3 - قصد شده . 4 - دامن به کمر زده .
ترجمه مقاله