ترجمه مقاله

مقحم

فرهنگ فارسی معین

(مُ حَ) [ ع . ] (ص .) 1 - ضعیف ، سست . 2 - اعرابیی که در دشت نشو و نما کند. 3 - آن که به هنگام قحطی ترک دیار خود کند.
ترجمه مقاله