ترجمه مقاله

مهر

فرهنگ فارسی معین

(مُ) (اِ.) 1 - آلتی از جنس فلز یا لاستیک که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش می کنند و از آن به جای امضاء در پای نامه ها و قراردادها استفاده می کنند. ؛ ~و موم کردن الف - بستن چیزی از طریق موم چسباندن به در آن و بعد مهر زدن به موم به طوری که به جز فرد مورد نظر کسی نتواند در آن دست ببرد و آن را باز کند. ب - ضبط اموال متوفای مدیون یا مجرم از طرف مراجع قضایی . 2 - نگین ، خاتم . 3 - قطعه ای گل پخته که نمازگزاران شیعه هنگام سجده پیشانی خود را روی آن می گذارند.
ترجمه مقاله