ترجمه مقاله

نگنده

فرهنگ فارسی معین

(نَ یا نِ گَ دَ یا دِ) (اِمف .) 1 - آجیده شده (جامه )، بخیه کردن (سوزنی ). 2 - آن چه در زمین و غیره پنهان کنند، دفینه . 3 - دفن شده ، حال شده .
ترجمه مقاله