ترجمه مقاله

پاش

فرهنگ فارسی معین

1 - (اِمص .) پاشیدن ، برافشاندن . 2 - امر از «پاشیدن ». 3 - در کلمات مرکب ، مانند: نمک پاش ، آب پاش ، مخفف پاشنده است . 4 - پریشان ، افشان .
ترجمه مقاله