ترجمه مقاله

پدر

فرهنگ فارسی معین

(پَ یا پِ دَ) (اِ.) 1 - جاندار نر (به ویژه انسان ) که دارای فرزند است . 2 - مجازاً بنیانگذار، پدید آورندة چیزی تازه ، مثل پدر شعر نو. 3 - عنوان احترام آمیز و مهرآمیز برای مردان سالخورده . 4 - بابا، باب ، واله . ؛ ~صلواتی نوعی تحسین و تمجید که غالباً برای طعنه زدن به کار برند. ؛ ~ سوختگی موذی گری ، زیرکی و پنهان کاری توأم با بدجنسی . ؛ ~کشتگی داشتن : کنایه از: دشمنی دیرینه و سخت داشتن . ؛ ~ سگ الف - دشنامی است برای کسان که پدرش را تا حد سگ پایین می آورند و حقیر نشان می دهند. ب - چیز بسیار بد.
ترجمه مقاله