ترجمه مقاله

پرتابی

فرهنگ فارسی معین

(پَ) (ص نسب .) 1 - پرتاب شده . 2 - تیری که آن را نتوان بسیار دور انداخت . 3 - کماندار، تیرانداز.
ترجمه مقاله