ترجمه مقاله

پل

فرهنگ فارسی معین

(پَ یا پِ) (اِ.) 1 - کرت ، مرزی که فاصله شود میان قطعه های کشت . 2 - پا، پاشنة پا. 3 - هر چیز را که ریسمان بر کمرش بندند و در کشاکش آرند تا بانگ کند.
ترجمه مقاله