ترجمه مقاله

پیچ

فرهنگ فارسی معین

1 - (اِمص .) خم هر چیز کج . 2 - (اِ.) نوعی میخ . 3 - در ترکیب به معنی پیچنده ؛ پاپیچ . 4 - (ص مف .) در ترکیب به معنی پیچیده ؛ رختخواب پیچ .
ترجمه مقاله