ترجمه مقاله

کسکن

فرهنگ فارسی معین

(کَ کَ) [ تر. ] (اِ.) گرزی که سرش را با زنجیر یا تسمه به دسته نصب کنند؛ پیازک ، پیازی .
ترجمه مقاله