ترجمه مقاله

گشته

فرهنگ فارسی معین

(گَ تِ) (ص مف .) 1 - گردیده . 2 - تغییر یافته ، عوض شده . 3 - گردش کرده ، سیر کرده . گشتی (گَ) (اِ.) پاسبان شب ، پلیس .
ترجمه مقاله