ترجمه مقاله

اخرم

فرهنگ فارسی معین

(اَ رَ) [ ع . ] (ص .)1 - آن که بینی اش را سوراخ کرده باشند. 2 - شعری که در وزن آن «خرم » واقع شده باشد یعنی «فعولن » را «عولن » و به واژة اخرم اضافه شود. «مفاعلتن » را «فاعلتن » گویند.
ترجمه مقاله