ترجمه مقاله

باد

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] ( اِ.) 1 - وزشی که در اثر جابجا شدن هوای گرم و سرد بوجود می آید. 2 - یکی از چهار عنصر (آب ، باد، خاک و آتش ) نزد قدما. 3 - غرور، خودبینی . 4 - هدر، بیهوده . 5 - ورم ، پف کردگی . 6 - هیچ ، پوچ . 7 - آه و ناله . ؛ ~به آستین کسی کردن کنایه از: کسی را تحریک کردن ، کسی را تشجیع کردن . ؛~به پیمانه پیمودن کنایه از: کار بیهوده انجام دادن . ؛ ~خوردن و کف ریدن کنایه از: گرسنگی کشیدن ، هیچ نخوردن .
ترجمه مقاله