ترجمه مقاله

دیدن

فرهنگ فارسی معین

(دَ) [ په . ] (مص م .) 1 - نگاه کردن . 2 - زیارت کردن . 3 - عیادت کردن . 4 - صلاح دانستن ، مصلحت دیدن .
ترجمه مقاله