ترجمه مقاله

رادار

فرهنگ فارسی معین

[ فر. ] (اِ.) 1 - سیستمی که در آن از باریکه های امواج الکترومغناطیسی با بسامدهای رادیویی بازتابیده از سطح اشیا برای آشکارسازی آن ها استفاده شود (فره ). 2 - مجازاً به معنی جاسوس ، خبرچین .
ترجمه مقاله