ترجمه مقاله

رد

فرهنگ فارسی معین

(رَ) [ په . ] (ص .) 1 - جوانمرد، راد. 2 - دانا، بخرد. 3 - سرور، پیشوای دینی زردشتیان .
ترجمه مقاله