ترجمه مقاله

رکن

فرهنگ فارسی معین

(رُ کْ) [ ع . ] 1 - (اِ.) پایه ، ستون . 2 - جزو بزرگتر و قوی تر از هر چیز. 3 - حجرالاسود؛ سنگی که به دیوار کعبه نصب است و حاجیان آن را هنگام طواف لمس می کنند. ج . ارکان .
ترجمه مقاله