ترجمه مقاله

زرخیز

فرهنگ فارسی معین

(زَ) (ص مر.) 1 - معدنی که دارای طلا باشد. 2 - زمینی که از آن سود بسیار به دست آید: خطة زرخیز.
ترجمه مقاله