ترجمه مقاله

شاه

فرهنگ فارسی معین

[ په . ] (اِ.)1 - سلطان ، فرمانروا. 2 - هر چیز مهم و بزرگ . ؛ ~رخ زدن کنایه از: الف - فرصت را غنیمت شمردن . ب - غلبه یافتن . ؛با ~پالوده نخوردن کنایه از: خود را برتر از دیگران پنداشتن .
ترجمه مقاله