ترجمه مقاله

پرنهادن

فرهنگ فارسی معین

(پَ. نَ دَ) 1 - (مص ل .) ناتوان شدن ، پرافکندن . 2 - (مص م .) کسی را از جایی بیرون راندن ، آواره کردن . 3 - از سر خود دور کردن .
ترجمه مقاله