ترجمه مقاله

آبدار

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آبکی، باطراوت، پرآب، رقیق، شاداب، مایع
۲. آبدارچی، ایاغچی، ساقی، شربتدار، قهوهچی
۳. آبدیده، برنده، تیز
۴. سخت
۵. تند، زننده، نیشدار
۶. آبخیز، آبزا
۷. رسا، روان، فصیح، گویا ≠ بیآب، خشک
ترجمه مقاله