ترجمه مقاله

بههم زدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. آشفته کردن، پریشان کردن، نامرتب کردن ≠ مرتب کردن
۲. مختل کردن
۳. زیرورو کردن، مخلوط کردن
۴. باطل شدن، لغو شدن
۵. خراب شدن، مختل شدن
۶. بیسامان شدن، بینظم شدن، نامنظم شدن
۷. از بین رفتن، نابود شدن
ترجمه مقاله