ترجمه مقاله

تارومار کردن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. پخشوپلا کردن، پراکندن، پراکنده ساختن، تاراندن، متفرق کردن
۲. قلعوقمع کردن، مغلوب کردن، مقهور کردن، منکوب کردن
۳. نیستونابود کردن
ترجمه مقاله