ترجمه مقاله

حل شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. برطرف شدن، از بین رفتن، منتفی شدن، رفع شدن (مشکل)
۲. به راه حل رسیدن، راه حل یافتن، به جوابرسیدن
۳. گشودن، گشادن
۴. محلول شدن
۵. مستحیل گشتن
ترجمه مقاله