ترجمه مقاله

خراب شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. ویرانشدن، مخروبه شدن، منهدم شدن
۲. از کارافتادن
۳. مست شدن، لایعقل شدن
۴. گندیدن، فاسد شدن، متعفن شدن
۵. بد شدن، نامطلوبشدن
۶. منحرف شدن، بدکاره شدن
۷. رسواشدن، بدنام شدن، بیآبرو شدن
۸. نابود شدن، ازبین رفتن، تباه
ترجمه مقاله