ترجمه مقاله

سابقه شدن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. سنتشدن، رسم شدن، عادت شدن
۲. پیشینه شدن، به جا ماندن، اثر به جا گذاشتن
ترجمه مقاله