قطع
فرهنگ مترادف و متضاد
۱. انقطاع، برش، جدایی، فک
۲. بریده، جدا، گسسته، گسیخته
۳. بریدن، گسستن، گسیختن
۴. بریدگی، گسیختگی
۵. قطعه
۶. اندازه، قالب
۷. یقین ≠ وصل
۲. بریده، جدا، گسسته، گسیخته
۳. بریدن، گسستن، گسیختن
۴. بریدگی، گسیختگی
۵. قطعه
۶. اندازه، قالب
۷. یقین ≠ وصل