ترجمه مقاله

معطل ماندن

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. سرگردان ماندن، بلاتکیف شدن
۲. منتظر ماندن، منتظر شدن
۳. تعطیل شدن، متوقف شدن
۴. بیاستفاده ماندن، بیمصرف ماندن
۵. عاطلماندن، بیکار ماندن
۶. خالی شدن، متروک شدن
۷. خالی گذاشتن، متروک ماندن
ترجمه مقاله