واردفرهنگ مترادف و متضاد۱. رسیده، واصل ۲. پذیرفته ۳. آشنا، آگاه، اهل، باخبر، بلد، کارشناس، متبحر، مسبوق، مطلع، واقف ۴. داخل ۵. بمورد، ≠ ناوارد