آزمایش
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: شرایط و عَمَلِ شهود
آزمایش، آزمایش علمی، آزمایشتجربی، تجربه
امتحان، سنجش، محک، تست، آزمون، آزمونه
عیاربندی، عیارسنجی، گمانهزنی، نمونهبرداری ◄ نمونه
وارسی ◄ قمار
یادگیری
نتیجۀ آزمایش، یافته، آزموده، مجربات، تجربهشدهها، تجربهشده، مورد آزمایش▼
عیار، مترولوژی
آزمایش تشخیص طبی، آزمایش خون، آزمایش ادرار، بیوپسی، آسیبشناسی