ترجمه مقاله

آسوده (درحال استراحت)

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: عمل داوطلبانه آسوده (درحال استراحت)، آرمیده، آرام، راضی، راحت راکد امن عافیت‌طلب فارغ‌بال، آزاد، فارغ، بیکار، بی‌خبر، مرخص بازنشسته غیرکشیک غیر‌فعال
ترجمه مقاله