اجباریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام اجباری، اضطراری، ضروری، گریزناپذیر، ناچار تحمیلی، غیرارادی، الزامآور، جبری مسلط وادارکننده، پرت کننده