برکنار
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: اختیار آتی
ک، فروگذاشته، ازدور خارجشده، ازکارافتاده، بهدردنخور، متروکه، مهجور، کاملاً مستهلک شده، سوخت شده، غیرقابل استفاده
آشغال، دورریز، دورانداخته
اخراج شده
ناباب، کهنه، مندرس، مستعمل، فرسوده، زهواردررفته، فکسنی، لکنته، دربوداغان، اوراق، اوراقی، قراضه، اسقاط، اسقاطی، بلااستفاده، بیمصرف، بدون کاربرد، وازَده، مردود
بایر، ویران
کنارگذاشتهشده، بایگانیشده
رهاشده، متروک، نگهدارینشده، واگذارشده، واگذارده
مدفون، فراموششده