بستانکار کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] بستانکار کردن، بهبستانکار حسابمنظور کردن، بدهکار شدن بستانکار شدن، اعتبار دادن، وام اعطا کردن، وام دادن، حساب باز کردن، بدهکار کردن امتیاز دادن