ترجمه مقاله

بیرون فرستادن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت ، بیرون دادن، فرستادن، پاشیدن، افشاندن، فشاندن، ریختن، نثار کردن، تکاندن، تکانیدن، تکان دادن، منتشرکردن پرتو افشاندن، افکندن، تشعشع کردن دمیدن، دود دادن بخار دادن، متصاعد کردن، دود کردن، تبخیر کردن ریختن، پس دادن، نشت کردن، تراوش کردن به‌بیرون جریان یافتن، سَر رفتن بیرون دادن [مدفوع]
ترجمه مقاله