ترجمه مقاله

بی‌طرف‌بودن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: اختیار فردی؛ عام انتخاب خاصی نداشتن، رأی ممتنع دادن، رأی ندادن، امتناع کردن، صرفنظر کردن، کنار رفتن، طفره رفتن، صراحت نداشتن، مشخص نکردن، دم به‌تله ندادن برایش فرقی نکردن، بی‌تفاوت بودن، تمیز ندادن تردید داشتن جانبکسی را نگرفتن، عادل بودن نظر(ترجیح) خاصی نداشتن، برایش علی‌السویه بودن، مساوی دانستن میانجی‌گری کردن
ترجمه مقاله