ترجمه مقاله

بی‌پروا بودن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: احساسات فردی بودن، عجول بودن، عجلهکردن، بی‌پروا عمل کردن، نسنجیده عمل کردن، گز نکرده پاره کردن، جوانب را درنظرنگرفتن، بادُم شیر بازی کردن، دنبال دردسر بودن، دل به‌دریا زدن، به‌مصاف کسیرفتن، به‌استقبال خطر رفتن، خود را به‌هلاکت انداختن
ترجمه مقاله