تکمیلنشده
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: کمیت
یلنشده، ناتمام
بدون آمادگی، ناآماده
ناپخته، نرسیده، کال، نارس
خام، بیشکل
وقفه افتاده، متوقفشده، وقفهدار، گسیخته
معلق، موکول به، منوط به
درجریان، درجریان ساخت، آغازین
نیمهتمام، نیمهساخته، نیمهکاره
ولشده، واگذاشته [مورد غفلت واقع شده]