ثروت
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: مناسبات ملکی
ت، دولت، تمول، دارایی، مال، مکنت، نعمت، هستی
سرمایه، دستمایه، مایه
توانگری، ثروتمند بودن، غنا، استطاعت، بضاعت، تمکین، توانایی مالی
ثروتاندوزی، تکاثر، افزایش سرمایه
مایملک، سامان، اسباب و وسایل زندگی، دارایی، املاک، مِلک، نقدینگی، مالالشرکه، هستونیست، مالومنال، داروندار، پولوپله، دستبهنقد
مادیات
گنج، خزانه ◄انبار
گردآوری، انباشت، تجمل
ثروت بادآورده
جلال، هیبت، شکوه، تجمل، جبروت، احتشام، عظمت، بزرگی، سطوت ◄اقتدار