جمع کردن
فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: نظم
، گرد آوردن، سوارکردن، فراهم آوردن، یککاسه کردن، دورخود گرد آوردن، متحد شدن
بهسوی خود کشاندن، جذب کردن
محصور کردن، دیوار کشیدن
اندوختن، بهدست آوردن
ذخیره کردن، انبارکردن
انباشتن، پُر کردن (تکمیل کردن)
تأمین کردن