ترجمه مقاله

حرکت دادن

فرهنگ فارسی طیفی

مقوله: حرکت کردن، به‌راه انداختن، تکان دادن، باز کردن، به‌کار انداختن دستگاه، بازی دادن، به‌حرکتآوردن، به‌آب انداختن، منتقل کردن، فرستادن، شتاب دادن، پرت کردن، جلوبردن، راندن، دفع کردن، طرد کردن، خالی کردن [دفع]، فروکردن، ریختن، بالا بردن، پایین آوردن، انداختن
ترجمه مقاله